سال ۲۰۱۶ هم به پایان خود رسید تا این سال میلادی کارش را با به نمایش‌ گذاشتن فیلم‌هایی متفاوت به اتمام برساند. سال ۲۰۱۶ یکی از عظیم‌ترین سال‌ها در حوزه‌ی سینما بود و آثار گوناگونی در ژانرهای مختلف برای انواع سینما‌دوستان به نمایش درآمد. در اقتباس‌های بازی‌های ویدیویی شاهد فیلم‌هایی مثل «فرقه اساسین» (Assassin’s Creed) و «وارکرفت» (Warcraft) بودیم و از فیلم‌های کمیک‌بوکی هم می‌توان «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (Captain America: Civil War)، «ددپول» (Deadpool)، «بتمن دربرابر سوپرمن: طلوع عدالت» (Batman v Superman: Dawn of Justice) و «جوخه انتحار» (Suicide Squad) را نام برد. با وجود این‌ها، آثار درام بی‌نظیری هم به تصویر کشیده شدند که توانستند علاوه بر جلب نظر منتقدان و دریافت امتیازاتی خوب، شانس بالای خود را برای دریافت جوایز سینمایی هم به رخ بکشند. پیش از این در پادکستی به بررسی پرفروش‌ترین آثار این سال پرداختیم. حال قصد داریم با توجه به پایان سال ۲۰۱۶ به بررسی ۱۵ فیلمی بپردازیم که سایت «The Verge» به عنوان فیلم‌های برتر این سال در لیست خود قرار داده است. در ادامه با دیجی‌کالامگ همراه باشید تا این ۱۵ فیلم برتر را معرفی و بررسی کنیم.

۱-La La Land

1

محبوبیت عظیم فیلم «لا لا لند» با وجود نقدها و امتیازات بالایی که دریافت کرده، و همچنین موضوع مرتبط آن با هالیوود، خیلی چیز عجیبی نیست. هالیوود عاشق فیلم‌هایی است که درباره‌ی هالیوود ساخته می‌شوند؛ سینما دوستان هم طرفدار پروپاقرص فیلم‌های عاشقانه هستند. لا لا لند با کارگردانی «دیمین شزل» (Damien Chazelle) که فیلم «شلاق» (Whiplash) را هم در کارنامه دارد، ترکیبی از فضای رمانتیک به علاوه‌ی عشق به هالیوود است. این فیلم درام، عاشقانه و موزیکال درباره‌ی دو فرد به نام‌های سباستین (رایان گاسلینگ) و میا (اِما استون) است که با رویای موفقیت در دنیای موزیکال هالیوود در بین سال‌های ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ فعالیت می‌کنند. داستان فیلم آمیزه‌ای از اندوه و خوشحالی، تلاش برای دستیابی به موفقیت، شکست و پیروزی بوده و دارای سبک و سیاقی ویژه است. نمایش بازتابی غم‌انگیز از دستیابی به شهرت و بهایی که برای آن باید پرداخته شود؛ در کنار فضای عاطفی و نمایش ماهرانه خوشحالی و غم و اندوه در کنار هم، موجب ساخت فیلم موفقی همانند لا لا لند شده که شانس زیادی برای دریافت جوایز معتبر سینمایی دارد.

۲-The Handmaiden

2

فیلم اقتباسی «کنیز» به کارگردانی «پارک چان-ووک» (Park Chan-wook) که الهام گرفته از رمان «Fingersmith» نوشته‌ی «سارا واترز» (Sarah Waters) است، حال و هوای دوره‌ی ویکتوریایی رمان را در کشور کره در دهه ۱۹۳۰ میلادی به تصویر می‌کشد. این فیلم دارای داستانی است که در آن المان‌هایی چون عقده‌های روحی و انتقامی خون‌بار به چشم می‌خورد. عناصری که پیش از این در دیگر کارهای چان-ووک همانند « Sympathy For Lady Vengeance »، «Oldboy» و چندین فیلم دیگر دیده بودیم. حال با اینکه سبک ویژه‌ی چان-ووک در این فیلم دیده می‌شود، اما کنیز به طور قابل ملاحظه‌ای داستانی نزدیک به رمان دارد. کارگردان این اثر، همان عاشقانه‌ی شگفت‌آور، رمز و رازهای وحشت‌انگیز و پیچیدگی حیرت‌آور رمان را در قالب یک جنایتکار جوان کره‌ای به نمایش می‌گذارد. هنرنمایی بازیگران، زیبا و شگفت‌انگیز است و ترکیب‌بندی هم گیرا و قابل توجه است؛ ولی این داستانی گیرا و متقاعد‌کننده است که همه‌ی درد و رنج‌ها در فضای فیلم را معنی‌دار کرده و و موجب ساخت فیلمی ارزشمند شده است.

۳-American Honey

3

«استار» (با بازی ساشا لین) دختر نوجوانی است که در شهر «ماسکووگی» از ایالت «اکلاهما»ی ایالات متحده آمریکا زندگی می‌کند و از دو فرزند کوچک‌تر خانواده هم مراقبت می‌کند. او روزی به گروهی از مجله‌فروش‌هایی که در حال سفر هستند ملحق می‌شود و با فردی به نام «جیک» (با بازی شایا لابوف) آشنا می‌شود. داستان فیلم «عزیز آمریکایی» به کارگردانی «آندریا آرنولد» (Andrea Arnold) گیرا و متقاعدکننده است و این کارگردان از بازیگران تازه‌کار و آماتور هم برای فیلم خود بهره برده؛ و آنها را در یک سفر در دل آمریکا قرار داده تا فیلم تحسین‌شده‌ی خود را به تصویر بکشد. فیلم در عین سادگی، داستانی کارشده و غنی را روایت می‌کند. موسیقی، وجود محبت و روابط عاشقانه در این داستان نشان می‌دهند که چگونه مردمی که نه مرفه هستند و نه آینده‌ای دارند، می‌توانند در هر لحظه خوشحالی را تجربه کنند.

۴-The Lobster

4

این فانتزی عجیب و غریب به کارگردانی «یورگوس لانتی‌موس» (Yorgos Lanthimos) دنیایی را به نمایش می‌گذارد که مردم مجرد آن در یک هتل ترسناک به مدت ۴۵ روز حبس می‌شوند و اگر در این مدت نتوانند عاشق یکدیگر شوند، به حیوان تبدیل خواهند شد. این یک فرضیه عجیب و غریب برای یک افسانه است ولی لانتی‌موس آن را به صورت واقع‌بینانه در کنار داستانی غم‌انگیز نشان داده است. این فیلم با بکارگیری استعاره‌های غیرمعمول سعی در سخره گرفتن قضاوت جامعه درباره‌ی مردمی که در یک رابطه‌ی عاشقانه نیستند دارد و هدف آن جواب به این سوال است که معنای رابطه چیست و چه معیارهایی برای آن در نظر گرفته شده. فیلم «خرچنگ» علاوه بر دارا بودن داستانی علمی- تخیلیِ خاص و منحصر بفرد، از تیم بازیگری فوق‌العاده‌ای هم بی‌نصیب نبوده و مخصوصا هنرنمایی «کالین فارل» یکی از نقاط قوت فیلم به حساب می‌آید. این فیلم که نقدهای خوبی هم دریافت کرده، همچنین توانسته جایزه هیئت داوران جشنواره فیلم کن را هم دریافت کند.

۵-Hell or High Water

5

فیلم‌های آمریکایی عاشق قانون‌شکنان و خلاف‌کاران خود هستند، اما بهترین فیلم‌های آمریکایی آن‌هایی هستند که نشان می‌دهند ما چرا این خلاف‌کاران را دوست داریم و حتی در بعضی موارد دوست داریم به یکی از آنها تبدیل شویم. فیلم درام-وسترن «اگر سنگ از آسمان ببارد» به کارگردانی «دیوید مکنزی» (David Mackenzie) تمام آن معیارها برای تبدیل شدن به یک فیلم آمریکایی خوب را دارد. از یک طرف داستان دو فرد فداکار و از جان گذشته، دو برادر (با بازی بن فاستر و کریس پاین) را به نمایش می‌گذارد که به چند بانک با طرح و نقشه‌ای خاص دستبرد می‌زنند. از طرف دیگر رنجرهای تگزاسی (با بازی جف بریجز و گیل بیرمنگام) را می‌بینیم که سعی در دستگیری این دو برادر دارند. این فیلم از آن دست فیلم‌هایی است که حتی یک لحظه‌ی آن هم بیهوده نیست و داستانی موثر و کارآمد را به تصویر می‌کشد و با استفاده از همین گیرایی و داستان تاثیرگذارش، خود را به یک اثر بزرگ تبدیل می‌کند. دارا بودن صحنه‌های اکشن نفس‌گیر در کنار داستان غم‌انگیز و مایوس‌کننده‌ی کشاورزان غرب تگزاس، ارتباط بین بانک‌های ظالم و کشاورزان از جان گذشته به موازات اقدامات ظالمانه دولت علیه بومیان آمریکایی، داستانی فوق‌العاده و تامل‌برانگیز را روایت می‌کند. مکنزی فیلم را با هیاهو و شلوغی زیاد نشان نداده و اجازه می‌دهد هنرنمایی‌های ستارگان فیلم و رویه‌ی آرام داستان، فیلم را جلو ببرد. همچنین او فیلم زیبا و احساسی خود را حول این ایده ساخته که قانون‌شکنان جان سالم به در می‌برند تا اثری هیجان‌انگیز و شگفت‌انگیز را به ارمغان بیاورد.

۶-Moana

6

انیمیشن «موانا» یک داستان افسانه‌ای درباره‌ی یک دختر جوان را روایت می‌کند که خانواده‌ی خود را ترک کرده و به سراغ ماجراجویی خود می‌رود. با وجود روایتی آشنا و تقریبا تکراری که در بیشتر آثار والت دیزنی دیده می‌شود، موانا عمق بیشتری را در داستان خود به نمایش می‌گذارد. وجود موسیقی‌هایی نظیر «Hamilton» ساخته‌ی «لین-منیول میراندا » (Lin-Manuel Miranda)؛ و آهنگ‌های « Opetaia Foa’i » خواننده‌ی گروه «Te Vaka»، و همچنین برنده‌ی جایزه‌ی گرمی «مارک مانسینا» (Mark Mancina) هم عمق بیشتری را برای این انیمیشن به دنبال داشته است. ترانه‌های این آهنگ‌ها همانند « We know where we are / We know who we are » یک خودآگاهی و خویشتن‌شناسی بی‌نظیر را به ارمغان می‌آورد و موانا هم در کنار نوعی شادی‌ِ صمیمانه‌ از این موضوع استقبال می‌کند. در سال ۲۰۱۶ انیمیشن‌های خیلی خوبی همانند «زوتوپیا» (Zootopia) و «زندگی مخفی حیوانات خانگی» (The Secret Life of Pets) دیده شد اما موانا را می‌توان برترین آنها دانست و آن را در لیست بهترین آثار ۲۰۱۶ قرار داد.

۷-The Witch

7

«رابرت اگرز» (Robert Eggers) با دقت برنامه‌ریزی کرده و کارگردانی فیلم «جادوگر» را برعهده گرفته تا این فیلم، سطح شگفت‌آوری از توجه به جزئیات را به نمایش بگذارد. داستان دربار‌ه‌ی یک خانواده‌ی «پیوریتن» تبعیدی است که در یک جنگل به همراه یک جادوگر خبیث –شاید هم جادوگری که آن‌ها گمان می‌کنند خبیث است- رها شده‌اند. فیلم جادوگر یکی از بهترین و بزرگترین سورپرایز‌های سال است. این فیلم زیبا است و با عناصری چون ترس و انتظار آغشته است. فیلمی که توسط بازیگرانی به تصویر کشیده شده که دیالوگ‌های قرن ۱۷ام را به صورت کاملا طبیعی و باورپذیر نمایش داده‌اند. آن‌ها نشان می‌دهند چطور احساس وحشت می‌تواند به بخشی روزمره از زندگی فرد تبدیل شود.

۸-Queen of Katwe

8

بازیگرانی فوق‌العاده، داستان واقعی شگفت‌انگیز و نگاهی متفکرانه در سفری ماجراجویی، همگی دست به دست هم داده‌اند تا فیلم «ملکه کاتوه»، یکی از نشاط‌ بخش‌ترین فیلم‌های سال، ساخته شود. داستان درباره‌ی یک اعجوبه‌ی شطرنج اوگاندایی به نام «فیونا موتسی» است که سرنوشت خود را در دستان پیروزی و شکست‌ها در شطرنج قرار داده ‌است. اما این فیلم درباره‌ی یک مسابقه بزرگ و یا فقط رقابت چند آدم نیست. کارگردان «میرا نایر» (Mira Nair) که «سلام بمبئی» (Salaam Bombay) را در کارنامه دارد، یک طرح تامل‌برانگیز را درباره‌ی یک بچه‌ی فقیر در محلات شلوغ و کثیف اوگاندا بکار برده، و سعی دارد نشان دهد که این تجربه‌ی جدید او و قدم گذاشتن‌اش به یک مرکز توجه جهانی و مورد تحسین واقع شدن، چه معنایی دارد. میرا نایر سعی نکرده تا موتسی را فردی ترسان و ناامید معرفی کند. حتی زمانی که به عنوان نماینده اوگاندا در حوزه شطرنج معرفی می‌شود، او را فردی لوس و مغرور نشان نمی‌دهد. بازیگران این فیلم هم واقعا بی‌نظیر عمل کرده‌اند. «لوپیتا لیونگو» (Lupita Nyong) در نقش مادر موتسی ایفای نقش کرده و «دیوید اویلوو» (David Oyelowo) هم نقش مربی شطرنج او را دارد، افرادی که کمک کرده‌اند این داستان عمق بیشتری پیدا کند و کاملا رضایت‌بخش باشد.

۹-Moonlight

9

کارگردان «بری جنکینز» (Barry Jenkins) و نمایشنامه‌نویس «تارل مک‌کرینی» (Tarell McCraney)، یکی از تحسین‌شده‌ترین فیلم‌های سال را ساخته‌اند، و البته فیلم یکی از شگفت‌انگیزترین و استادانه‌ترین فیلم‌های سال هم به شمار می‌رود. فیلم در سه فصل به نمایش در‌می‌آید، و یک شخصیت اصلی سیاه‌پوست را به تصویر می‌کشد که راه خود را در دوران کودکی، نوجوانی و بزرگسالی در قالب سه فصل از فیلم دنبال می‌کند. «مهتاب» داستانی سرگذشت‌نامه‌وار و همچنین عاشقانه را روایت می‌کند؛ اما نسبت به بقیه فیلم‌ها در این سبک، داستانی ساکت‌تر و عبوس‌تر را به تصویر می‌کشد. جنکینز با بکارگیری موسیقی متن غیرمعمول خود، حرکات آهسته، و به خصوص بازیگران و شخصیت‌ها؛ داستانی غنی، غم‌انگیز و ساکت را در هر سه دوران سنی در طول فیلم به نمایش می‌گذارد. این فیلم یک تجربه جذاب، رضایت‌بخش و احساسی زنده و واقعی که از تجربه‌های واقعی خود نویسنده نشأت گرفته است را ایجاد می‌کند. احساساتی که توانسته‌اند محبوبیت بالایی برای این فیلم در میان فیلم‌های سال ۲۰۱۶ رقم بزنند.

۱۰-Hunt for the Wilderpeaople

10

این فیلم کمدی- درام که توسط «تایکا وایتیتی» (Taika Waititi) نوشته و کارگردانی شده، بر اساس کتاب «Wild Pork and Watercress» بوده و دارای فضایی شاداب و مفرح است. وایتیتی فیلم «آنچه در سایه‌ها انجام می‌دهیم» (What We Do In The Shadows) را در کارنامه دارد که تقریبا شوخ‌طبعی موجود در این فیلم را به صورت کامل‌تر در فیلم Hunt for the Wilderpeople می‌بینیم. علاوه بر این، او در حال حاضر بر روی قسمت سوم مجموعه فیلم‌های ثور با نام «ثور: راگناروک» (Thor: Ragnarok) هم کار می‌کند. البته پراکندگی و دور بودن مفهوم دو آثار قبلی با این فیلم، دیوانه‌کننده است اما وایتیتی تقریبا متخصص بکارگیری زوایای مختلف شوخ‌طبعی در داستان‌های گوناگون و تضادهای مفهومی است. این فیلم که دارای طنزی استادانه است، توانسته جزو بهترین فیلم‌های سال و همچنین بهترین آثار وایتیتی قرار بگیرد و نقدهای خوب و تحسین‌های زیادی را برای او به دنبال داشته باشد.

۱۱-King Jack

11

فیلم «شاه جک» به کارگردانی «فلیکس تامپسون» (Felix Thompson) با فیلم تایکا وایتیتی شباهت‌هایی دارد؛ داستان یک بچه چاق و عبوس، داستانی درباره‌ی تنهایی و بیگانگی، و روایتی خطرناک و کمی دیوانه‌وار! هر دو فیلم با بهره بردن از بازیگران جوان، توانسته‌اند تمام نکات دقیق و ظریف و احساسات شخصیت‌ها را کاملا طبیعی به نمایش بگذارند. داستان درباره‌ی یک پسربچه‌ی ۱۵ ساله و مشکلات و درگیری‌های او نظیر علاقه‌اش به یکی از همکلاسی‌هایش و همچنین عصبانی بودن از دست قلدرهای مدرسه که او را اذیت می‌کنند، است. تامپسون به خوبی توانسه درگیری‌، غرور و عقده‌های دوره‌ی نوجوانی را به تصویر بکشد و نشان دهد که تغییر کوچک در وضعیت و ثبات زندگی، می‌تواند عواقب بسیار مهمی داشته باشد. شاه جک داستانی غم‌انگیز، با وجود طنزی کار شده دارد و همانند فیلم شوخ‌طبع وایتیتی، توانسته به اثری بزرگ و تحسین شده تبدیل شود.

۱۲-Weiner

12

فیلم «وینر» داستان «آنتونی وینر» و همسرش «هما عابدین» را از زمان آغاز کارش در کنگره و سپس استعفای‌اش در سال ۲۰۱۱ روایت می‌کند. بخش عمده‌ی فیلم درمورد مبارزات انتخاباتی وی در سال ۲۰۱۳ برای شهرداری شهر نیویورک است. در ابتدا مبارزات انتخاباتی وینر به خوبی جلو می‌رود و مردم شهر نیویورک هم با ر‌ای دادن به او، شانس دوباره‌ای را برای‌اش رقم می‌‌زنند تا برای بار دیگر در کانون توجهات قرار بگیرد. کارگردانان «جاش کریگمن» (Josh Kriegman) و «الیس استاینبرگ» (Elyse Steinberg) یک مستند بی‌نظیر را به نمایش می‌گذارند. این فیلم مستند‌وار با ترکیبی از داستان واقعی، راست‌گویی و درون‌مایه‌ی طنز، داستان شگفت‌انگیزی را به تصویر می‌کشد که دیدن آن جذاب و فوق‌العاده خواهد بود و قطعا آن را در لیست برترین‌های سال قرار می‌دهد.

۱۳-Morris from America

13

فیلم «موریس از آمریکا» درباره‌ی زندگی ماجراجویانه‌ی یک پسر ۱۳ ساله آمریکایی به نام موریس است که در حال حاضر در آلمان به همراه پدرش کورتیس که یک مربی فوتبال است زندگی می‌کند. موریس با بچه‌های هم ‌سن و سال خود میانه خوبی ندارد و بیشتر به معلم زبان خود اعتماد دارد و با او در ارتباط است. موریس آرزو دارد که به یک رپر تبدیل شود و داستان اصلی هم از همین‌جا آغاز می‌شود. پدر موریس در تلاش است تا با فرهنگ آلمانی مطابقت پیدا کند و سعی دارد درحالی که عزادار همسرش که به تازگی درگذشته است، از پسر خود هم حمایت کند. نژادپرستی، نارضایتی دوران نوجوانی، فشار‌های اجتناب‌ناپذیر، شکست، جستجو برای دست‌یابی به هدف و هویت، همه نقشی اصلی در داستان زندگی موریس دارند. کارگردان «چاد هارتیگان» (Chad Hartigan) به صورت غیرمعمول و تعجب‌آوری از این عناصر در فیلم خود استفاده کرده و داستان را به دور از جریان‌های قابل‌انتظار پیش می‌برد و به شخصیت اصلی داستان، یعنی موریس هویتی منحصر بفرد و خاص بخشیده تا اثری تحسین شده را به نمایش بگذارد.

۱۴-Sing Street

14

در «خیابان آواز» داستان ماجراجویانه‌ی پسری به نام «کانر» را می‌بینیم که برای تحت‌تاثیر قرار دادن دختری، یک گروه موسیقی تشکیل می‌دهد. کانر که در دهه ۸۰ میلادی در شهر دوبلین بزرگ شده، زندگی خانوادگی سختی دارد و روزی تصمیم می‌گیرد که از خانه خارج شود و به موسیقی خیابانی روی آورد؛ و در این روند یک هویت برای خود پیدا می‌کند. خیابان آواز با بکارگیری موسیقی لذت بخش، و پیدا کردن جای پای عاطفی موسیقی در زندگی، به اثری بی‌نظیر تبدیل شده است. این فیلم یک فانتزی نمونه است و روح موسیقی دهه ۸۰ هم در آن دمیده شده و علاوه بر این داستانی عاشقانه هم در آن دیده می‌شود. یک پسر آشفته با یک دختر ملاقات می‌کند و در ادامه عاشقانه‌ی موزیکالِ خیابان آواز را رقم می‌زند. همانند دیگر کارهای کارگردان «جان کارنی» (John Carney)، خیابان آواز حس خوبی در جاهایی که عشق و موسیقی بایکدیگر ترکیب می‌شوند رقم ‌می‌زند تا فیلمی موزیکال هم در لیست تحسین‌شده‌‌های سال قرار بگیرد.

۱۵-Life, Animated

15

مستند « Life, Animated» به کارگردانی «راجر راس ویلیامز» (Roger Ross Williams) درباره‌ی پسری خیال‌پرداز به نام «اوون ساسکایند» ۲۳ ساله است. ساسکایند از سن ۳ سالگی از دنیا گوشه‌گیری می‌کند و سپس یاد می‌گیرد چگونه صحبت کند و با کمک شخصیت‌های انیمیشنی و خیالی دنیای والت دیزنی، با دنیا ارتباط برقرار می‌کند. این شخصیت‌های انیمیشنی به ساسکایند کمک می‌کنند تا بتواند با مردم در ارتباط باشد، گفت‌وگو کند و مفهوم احساسات در چهره‌ی آن‌ها را درک کند. ویلیامز، ساسکایند را از زمانی که برای اولین بار تلاش کرد تا تنها زندگی کند، دنبال می‌کند ولی او علاوه بر این به بررسی این موضوع هم می‌پردازد که خانواده‌ی ساسکایند چگونه با اوون در ارتباط بوده‌اند، چگونه از دنیای انیمیشنی دیزنی برای آموزش به او کمک گرفته‌اند و فانتزی‌های دوران کودکی ساسکایند چگونه خویشتن‌شناسی و مفهوم دنیا را برای او به ارمغان آورده‌اند. این فیلم یک داستان شگفت‌آور به همراه طنزی تند است، اما بیشتر دارای فضای منحصر بفرد و عمق شخصیتی است و همچنین دسترسی داشتن ویلیامز به زندگی ساسکایند موجب شده فیلم صمیمی و نزدیک باشد. با وجود تمام این موارد، فیلم داستان بزرگتری هم برای گفتن دارد؛ اینکه ما چگونه از طریق هنر با دنیا ارتباط برقرار کنیم.

این ۱۵ فیلم از نگاه سایت The Verge، به عنوان ۱۵ فیلم برتر سال ۲۰۱۶ انتخاب شده‌اند. با این لیست موافق بودید؟ فیلم‌های برتر این سال از نظر شما کدام هستند؟ برترین‌های سال ۲۰۱۶ از نگاه خودتان را با ما به اشتراک بگذارید.